فرار مغزها به سمت ایران
زنده باد حاج آقا
برخی از اقوام سالهاست دو دسته شده اند بخاطر اختلاف در ارث. حدود هشت سال یا بیشتر است قاضی این پرونده ولی ظاهرا زیر آن زائیده است. پول زیادی دو طرف هزینه وکیل دادند. یکی از اقوام را امروز می دیدم گرد پیری در چهره و قد و قامتش نشسته بود. گل عمرشان دود شد. طرفین سالها با هم کدورت داشتند و این زلزله به فرزندان و نوه ها هم کشیده شد. امروز با خبر شدم یک روحانی با سماجت زیاد مدتی است که سراغ آنها رفته و تلاش کرده است توافقی مشکلات را حل کنند.
در آیه مربوط به شقاق زوجین آمده که از حَکَم معتمد و مقبول و امین استفاده کنید. حکمی از سوی زن و حکمی از سوی مرد. یکی از حکمت های این کار این است که اینان از سر دلسوزی و شفقت در پی حل مشکل هستند و واقعا دغدغه حل اختلاف را دارند. اینان مشکلات و اختلافات دیگران را به عنوان سرمایه مادی نگاه نمی کنند و دنبال پر کردن جیب خود نیستند. موقع درد و دل طرفین مرتب به ساعت نگاه نمی کنند و پشت سر هم خمیاره نمی کشند و جلسات را برای پول بیشتر، زیادتر نمی کنند. اگر مشاوره هم می رویم دنبال فردی باشیم که تعهد و انسانیت سرش بشود.
هوش اقتصادی و حال و حول وراث
پزشکی متخصص مغز و اعصاب است مشهور است. در کارش بسیار خبره است و عضو هیأت علمی دانشگاه. این پزشک مطبش کجاست؟ در جایی که خیلی پرستیژ دارد ولی پارکینگ نزدیکش نیست. بسیاری از بیماران او مشکلاتی مثل راه رفتن و نیاز به دستشویی دارند. ایشان ساختمان چهارم است با سالن انتظاری بس تنگ و گرفته. ظرفیت آسانسور آنجا به رغم مراجع کنندگان زیاد چهار پنج نفره است و دستشویی افتضاح آن در زیر زمین مخوف. جناب دکتر روی ویزیت و نسخه خودش خیلی حساس است حتما بیماران باید از داروخانه کناری دارو را تهیه کنند نه در جای دیگر. برای اطمینان هم بعد از تهیه دارو باید برگردند دکتر داروها را با ویزیت چک کند اشتباه نباشد (خیر سر عمه اش) این وسواس علمی است یا وسواس آزمندی الله اعلم. از کمالات این متخصص این است که در ویزیت اول بیمار را نمی بیند باید یک پزشک دیگری بنویسد که او را باید این دکتر ببیند. خود این یک بازار داغی است. خب ایشان هوش اقتصادی خوبی داره خدا به زندگی اش برکت بده خیلی دکتر خوبی است حداقل برای وراثش. ایشان کانادا و آلمان بوده ظاهرا از آنجا فرار کرده چون فکر اقتصادی داشت هیچ کشور پیشرفته ای به یک پزشک اجازه نمی دهد تا نفس داره بیمار بییند. قبول نداری؟ کتاب یادداشت های یک روان پزشک نوشته دکتر سرگلزایی را حتما ببینید. کجا بودیم؟ آهان داشتم از فضائل این پزشک می گفتم؛ ایشان با این نفسی که داره زیرآبی برود حتما در دنیا رکورد میزنه چون من بیماری برده بودم نفر 103 بودیم. چندم؟صد و سوم، من ولی تا بیست را فقط بلدم بشمارم.
الحاصل آقا! تابستان و زمستان پارو به دستش است برای برف؟ نه بابا! برای پول پارو کردن.
زبان حال این پزشکان
مطب بود بهشت و من در آنجا چه دلخوشم
راستی دزدی داشتیم تو محلمون دیروز سالگردش بود براش ی فاتحه بخونیم به گردن انسانیت حق دارن
از خیلی از هیأت علمی ها و وکلا و قضات با شرف ترن
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کـز دیـو و دد مـلولـم و انسـانم آرزوسـت